true

ویژه های خبری

true
    امروز پنج شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

دشتستان بزرگ- حجت الاسلام والمسلمین سید عباس بهادر: انسان از بدو خلقت موجودی جامع، مدنی باالطبع، متغیّر، مخیّر و تنوع طلب آفریده شده تا بتواند انواع نیازهای خود را برطرف کند، البته انسان ها بین خودشان نقاط مشترکی هم دارند هرچند بسیار متفاوت است.

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده ایم که وقتی دو نفر با هم ازدواج می کنند هر چند در نگرش، سلائق و اعمال با هم فرق دارند غیر از مسائل جنسیتی و ظاهری و… تمایل دارند که با هم باشند؟؟

بهتر است به بخشی از آثار این اتفاق گذری کنیم:
اینکه وقتی دو نفر انسان بالغ با هم تشکیل زندگی داده آن هم در صورتی که هر دو دارای والدینی هستند (با مقداری تأمل در زندگی خانوادهایمان به این اتفاق می توان دقت کرد) که فرمول زندگی والدین با پدربزرگ ها و مادربزرگ ها تفاوت دارد، (هر چند عوامل مختلفی دخیل است اما می توان تنوع ها و مختلف بودن خصوصیت های  فردی و شخصیتی را پیدا کرد) به همه این مسیر های تربیتی و اصول های روشی تفاوت، فرهنگ و هنجار می گویند.

زمانی که ما تشکیل خانواده داده مشاهده کرده از طریق دیگری در حال ساختن هستیم، برنامه ها هر چند با خانواده هایمان وجه اشتراک دارد اما در بسیاری موارد متمایز بوده و این خود نشان از مفاهیم پیچیده و پر معنای خلقت دارد، با اینکه انسان ها یکی نبوده و در عالم دونفر را بمانند هم نمی یابیم، اما این ماجرا با عنوان خانواده قابل جمع است، البته با قوانین و هنجارهای الهی و نه مادی عقل بشر که هر آن به گذشت زمان و پیشرفت علوم در بسیاری از موارد قابل تغییر و نغض است، این تفکر را می توان در اعتقادات دینی یعنی در بیان قرآن و احادیث و روایات یافت، در زمان معاصر نیز در اعترافات و تغییر رویکرد غیر مسلمانان و متفکران غربی و…

به طور کل دنیای امروز بدنبال یکسان سازی انسان هاست، نه از این جهت که آنها بتوانند استعدادها و علائق شخصی خود را با هدف گذاری دقیق و آینده نگر دنبال کنند و به ظهور و بروز برسانند، بلکه به این دلیل که می خواهند هویت انسان ها را به فراموشی سپرده و این عارضه را به وجود همه تلقین کنند، تا جایی که هیچ کس هیچ حریمی را نه برای خود و نه برای دیگران قائل شود، انسان اجتماعی را فردگرا و در باطن گوشه گیر، افسرده، مضطرب، متزلزل و ظاهر بین تبدیل کند به این دلیل که حکومت و چپاول جوامع را در آب گل آلود یعنی فاصله بین ظاهر و باطن واقعی  ایجاد کنند و ماهی خود را بگیرند که لازم است به چند نکته در این زمینه اشاره کرد:

۱) تئوری نظام تربیتی و مدیریتی غرب بر محور فرد شکل گرفته است، البته با جهانبینی که وجود داشته و بر مبنای رشد تدریجی بعد از تصادفی بودن عالم و وجود میمون با روش تئوری و توضیحی چالرز داروین که متأسفانه با اینکه فقط یک نظریه از یک استاد زیست شناسی که با عینک زیست مادی بنای خلقت را در جوامع غربی ترسیم کرده است، بنابراین جز پوچی برای آینده و مادی گرایی برای حال و نادیده گرفتن عبرت های گذشته چیز دیگری در بر نداشته و در نتیجه غیر از زیست حیوانی، ایدئولوژی دیگری را نمی توان یافت

۲) سوالی اینجا مطرح می شود که چرا هم اکنون غربی ها و دیگران این شعار ها و تفکرات را برای خود نخواسته و او را فقط به کشورهای عقب مانده و یا در حال توسعه و به تعبیر خودشان جهان سومی صادر می کنند، در صورتی که خودشان در دهه های اخیر خود را ملزم به تغییر استراتژی به سمت تقویت و شکل دهی مبانی جدیدی با محوریت خانواده تشکیل و ایجاد کنند، به طور مثال: آقای مینتزوکلوگ در مقاله اش که با موضوع ارکان خانواده در غرب بخصوص آمریکا و بازکاوی انجام شده، عوامل منجر به تغییر در نهاد اجتماعی خانواده را مورد بررسی قرار داده و در این مقاله آورده که عملا افول الگوهای سنتی خانواده، کنار رفتن ارزش های خانوادگی، تغییر در وظایف اعضا و شاغل شدن مادران، آزادی در روابط جنسی و معمول شدن طلاق را ناشی از تغییر در ارزش ها و هنجارهای اجتماعی دانسته که سر منشأ این تغییر عبارتند از رشد اقتصادی و ظهور نحله ها و دیدگاه های متفکران فلسفی که بر خود تأیید می کردند.

اما در کشور ما مشکل اساسی این بوده که تشکیل خانواده به تدریج در حال مبدل شدن به معانی و مفاهیم دیگری است که در نتیجه می شود انسانهایی که فقط زیر یک سقف همراه هم و در کنار یکدیگرند نه شریک و رفیق و… (البته علت های بسیاری دارد) و مهمترین آن عوامل را می توان دوری از هویت اصیل خانواده و بعد شخصیت شناسی انسانها نسبت به خود در مرحله اول و نسبت به دیگران در مرحله دوم نام برد که متاسفانه تبلور بی تفاوتی را می توان مشاهده کرد.
ادامه دارد …

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


ajax-loader