true

ویژه های خبری

true
    امروز جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
جمعه های حقوقی دشتستان بزرگ/

دشتستان بزرگ-هادی پاپری: واژگان زیر از مهم ترین واژگان کیفری و حقوقی به شمار رفته که بد نیست با مفاهیم آنها آشنا شوید.

دادسرا:
نهادی است که وظیفه تعقیب جرایم را از حیث جنبه عمومی برعهده دارد و هیاتی است که تحت ریاست دادستان انجام وظیفه می کند. هر دادسرا مرکب از دادستان، معاون دادستان، بازپرس و دادیار است. در حال حاضر در کشور ما دادسرای عمومی و انقلاب در حدود صلاحیت خود، کشف جرم، تعقیب جرم و تحقیقات مقدماتی را برعهده دارد.

دادگاه:
محلی که در آن به دعاوی مدنی یا کیفری یا امور حسبی که در حدود صلاحیت قانونی و با رعایت تشریفات مربوطه رسیدگی می شود.

دادگاه حقوقی:
دادگاهی است که در آن به دعاوی مدنی و امور حسبی رسیدگی می شود.

دادگاه کیفری:
دادگاهی است که در آن به دعوی کیفری (جزایی) رسیدگی می شود.

مال:
درباره مال تعاریف متعددی وجود دارد که رایج ترین تعریف مال عبارت است از هر چیزی که قابلیت داد و ستد داشته باشد.

مال منقول:
به مالی گفته می شود که قابلیت جابجایی داشته باشد، بدون اینکه به خود مال و محل آسیب وارد کند. مثل ماشین، کولر، یخچال، فرش، میز و صندلی.

مال غیرمنقول:
به مالی گفته می شود که بدون آسیب زدن به خود یا محل وقوع آن، قابل جابجایی نباشد. مانند باغ، خانه، مغازه، درخت و زمین.

جرم:
هر رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب می شود.

دیه:
مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو به شخص قربانی جرم (مجنی علیه) یا به اولیای دم او داده می شود.

مباشر جرم:
کسی است که جرم را به صورت مستقیم و بدون واسطه انجام می دهد.

مسبب جرم:
کسی است که جرم را به طور غیرمستقیم و با واسطه انجام می دهد و در حقیقت سبب وقوع جرم می شود. مانند استفاده از مجنون، صغیر یا حیوانات برای ارتکاب جرم.

معاون جرم:
فردی است که در تسهیل وقوع جرم موثر است. مقدمات ارتکاب جرم را فراهم می نماید مثل ساختن کلید برای باز کردن گاوصندوق یا سلاح در اختیار مباشر جرم قرار دادن.

شریک جرم:
اجتماع بیش از یک نفر (دو نفر کمتر نباشد) در ارتکاب جرم و شرکت هر دو نفر در عملیات اجرایی جرم.

اقرار:
اگر شخصی خبری را اعلام کند که مفاد آن بر ضرر خودش و به نفع دیگری باشد اقرار نام دارد. به شخصی که اقرار می کند مُقر گویند. اگر مفاد این خبر به نفع خود فرد و به ضرر دیگری باشد، ادعا و اگر به نفع دیگری و به ضرر شخص ثالثی باشد شهادت نام دارد.

اقدامات تامینی و تربیتی:
تدابیری است که دادگاه برای جلوگیری از تکرار جرم درباره مجرمین خطرناک اتخاذ می کند. مانند نگهداری مجرمین روانی در مراکز درمانی و روانی.

امور حسبی:
به اموری گفته می شود که دادگاهها باید بدون ملاحظه اینکه در مورد آنها اختلاف یا مرافعه ای وجود دارد یا خیر، وارد رسیدگی شده و اتخاذ تصمیم کنند. مانند رسیدگی به اموال متوفای بلاوارث یا تعیین سرپرست برای مجنونی که ولی یا قیم ندارد.

بازپرس:
مقام قضایی است که وظیفه اش تحقیق از متهمین و انجام تحقیقات مقدماتی در پرونده های کیفری است. قبلاً به بازپرس، مستنطق گفته می شد.

اهلیّت:
عبارت است از شایستگی انسان برای دارا بودن یا اجرای حق و تکلیف.

اماره:
هر موضوعی که حکایت از موضوعی دیگر داشته و در پرونده های مدنی و کیفری ظاهراً جنبه کاشفیت از واقع دارد. مانند تصرف شیئی که در ظاهر کاشف از مالکیت متصرف است. البته ممکن است خلاف آن نیز ثابت شود. برای مثال ممکن است شیئی که در تصرف علی است، در مالکیت حسین باشد که علی به طور امانی آن را در اختیار گرفته است.

التزام:
به معنای تعهد کردن است. گاهی در قراردادها وجهی به عنوان وجه التزام آورده می شود که به منظور تامین خسارت عدم انجام تعهد یا تاخیر مقرر می شود.

تمتع:
عبارت است از اینکه شخص قانوناً شایستگی و توانایی بهره مندی و دارا شدن حقی را داشته باشد.

استیفاء:
عبارت از قابلیتی است که قانون برای افراد شناخته است تا بتوانند حق خود را اجراء کرده و خود را متعهد سازند.

احوال شخصیه:
عبارت از عناوینی است که سبب ظهور یا وجود ویژگی و حالاتی در شخص نسبت به شخص دیگر می شود که بر آن اثر قانونی مترتب شده است؛ مثل ازدواج.

نکاح:
عبارت است از عقدی که سبب رابطه زناشویی بین دو جنس مخالف می شود.

طلاق:
عبارت است از انحلال نکاح دائم با شرایط و تشریفات خاص از جانب مرد و نماینده قانونی او.

بذل مدت:
صرف نظر کردن زوج از ادامه اثر عقد نکاح در ازدواج موقت و پایان بخشیدن به آن را بذل مدت گویند.

عده:
مدتی که در آن، زنی که ازدواجش از طریق طلاق، وفات، فسخ نکاح یا بذل مدت منحل شده است، نمی تواند شوهر دیگری اختیار کند.

حجر:
عبارت است از ممنوع بودن شخص از تصرف در بعضی از امور یا تمام امور خود به منظور از حمایت از او به حکم قانون.

ترکه: (ماترک)
دارایی متوفی که بدهی و واجبات مالی وثلث از آن خارج شده است.

تسبیت:
ضرر زدن به مال غیر که منشاء ضرر بوسیله خود مرتکب به هدف هدایت نشده ولی بر اثر تقصیر یا بی مبادلاتی وغفلت وعدم احتیاط او ضرری متوجه دیگری می شود مانند آنکه گوسفندان بواسطه عدم مراقبت به مزرعه گندم دیگری رفته و چرای آنها موجب ضرر به کشاورز گردد. یا زنجیر سگ را محکم نبندند وسگ به عابرین حمله کند.

تسلیط:
برابر این اصل هر کس حق هر گونه تصرف که مخالف شرع نباشد، دارد از این رو هر مالکی نسبت به مایملک خود حق هر گونه تصرف و انتفاعی دارد مگر آنکه قانون استثنا کرده باشد. برای هر کس حق ساخت و ساز در ملک شخصی اش دارد ولی برابر مقررات شهرداری نمی تواند بیش از چند طبقه معین شده در ضوابط و آیین نامه های مربوطه اقدام به ساخت آپارتمان نماید.

تسلیم:
تسلیم در عقد بیع عبارت است از اینکه فروشنده مال مورد معامله را به خریدار و خریدار بهای معامله را به فروشنده که منتقل کرده است به استیلاء و تصرف او درآورد و در اختیارش قرار دهد.

انحصار وراثت:
گواهی است که به موجب آن ورثه متوفی از شورای حل اختلاف درخواست صدور آن را می کنند تا وراث متوفی به عدد و اشخاص معین و معلوم شود به این گواهی، گواهی حصر وراثت نیز گفته می شود.

تصرف:
عبارت است از اینکه مالی در اختیار کسی باشد و او بتواند نسبت به آن مال تصمیم گیری کند.

تصرف عدوانی:
تصرفی است که بدون رضایت مالک مال غیرمنقول از طرف کسی صورت گرفته باشد. در معنی عام کلمه تصرف عدوانی عبارت است از خارج شدن مال از استیلاء و تصرف مالک آن مال بدون رضایت وی.

تصرف مالکانه:
اگر کسی متصرف مالی باشد فرض قانونی آن است که تصرف او مالکانه است مگر آنکه خلافش ثابت شود برای مثال ساعتی که در دست علی است یا فرشی که در خانه اوست فرض آن است که علی مالک آن اشیاء است این فرض تا زمانی اعتبار دارد که با دلیل دیگر خلافش به اثبات نرسیده باشد.

تضمین:
دادن وثیقه چه وجه نقد باشد یا غیر آن مانند خانه وچه سپردن ضامن مانند دادن یک فقره چک برای تضمین حسن انجام کار یا تخلیه.

تعریز:
مجازاتی است که نوع (شلاق، حبس، جزای نقدی و..) و میزان آن یکسال حبس، سی ضربه شلاق، ده میلیون ریال در شرع مقدس نیامده و توسط قاضی تعیین می شود. در حال حاضر در کشور ما در قانون مجازات اسلامی انواع مجازات های تعزیری برای جرایم ارتکابی تعیین شده است. برای مثال مجازات خیانت در امانت شش ماه تا سه سال حبس تعزیری است.

تعدی:
تجاوز از حدود اجازه یا متعارف نسبت به مال یا حق دیگری.

تعلیق مجازات:
تحت شرایطی محکوم به مجازات می تواند از امتیازات این تاسیس حقوقی استفاده کند ومجازات مقرر در حکم در مورد او به اجرا در نیاید. چنانچه در مدت ایام تعلیق که از دو تا پنج سال است مرتکب جرم دیگری شود علاوه بر مجازات جرم ارتکابی مجازات جرم قبلی که به اجراء در نیامده نیز اجراء خواهد شد.

تقصیر:
از نظر حقوقی به ترک عملی که شخص ملزم به انجام آن است یا ارتکاب عملی که شخص از انجام دادن آن منع شده گویند. برای مثال برابر قانون اشخاصی که دارای تخصص هستند و علم و مهارت شان در کمک به مصدومین حادثه موثر است تکلیف دارند که به مصدومین کمک کنند ترک این عمل نوعی تقصیر است.(تعدی) و یا اینکه مستاجر نباید از ساختمان مسکونی برای راه اندازی کارگاه استفاده کند (تفرط)

تلف:
ازبین رفتن مال بدون دخالت مستقیم یا غیرمستقیم مالک یا شخص دیگر.

تلف مبیع قبل از قبض:
اگر مال مورد معامله قبل از تسلیم و بدون تقصیر واهمال از طرف فروشنده تلف شود معامله خود بخود فسخ می شود و بهای معامله باید به مشتری پس داده شود.

توقیف اجراء حکم:
قطع موقت اجراء حکم یا قرار به دستور مقام صلاحیتدار پس از شروع به اجراء.

توقیف اجرایی:
توقیف مال مدیون یا محکوم علیه از طریق اجراء ثبت یا اجرای احکام دادگستری این توقیف مانع از تصرف مالک در مال خود می باشد.

توقیف دادرسی:
در دعاوی مدنی پس از شروع به محاکمه در مواردی که قانون تصریح می کند مرجع رسیدگی می تواند برای مدتی دادرسی را متوقف سازد مانند هنگامی که یکی از اصحاب دعوی فوت می کند.

تهاتر:
یکی از اسباب سقوط تعهدات است به موجب تهاتر دو طرف که دارای تعهدی متقابل هستند و موضوع تعهدشان (اعم از اینکه وجه نقد یا اشیاءباشد مثل برنج،گندم و…) به تعداد مساوی با یکدیگر ساقط می شوند. این تهاتر می تواند با اراده طرفین یا به حکم قانون یا حکم دادگاه باشد.

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


ajax-loader