true

ویژه های خبری

true
    امروز سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
چهارشنبه های روانشناسی دشتستان بزرگ:  

دشتستان بزرگ- سیده فاطمه موسوی*: اخیرا جمله ای قابل تأمل در فضای مجازی نظرم را جلب کرد و باعث شد تصمیم بگیرم این هفته برایتان از فرزندانی بنویسم که والدینشان از هم طلاق گرفته اند، همین ابتدای متن به این نکته توجه کنید که من گفتم «فرزندانی که والدینشان از هم طلاق گرفته اند» و نگفتم «فرزندان طلاق!»
پس اولین نکته برچسب نزدن است چون زمانی که برچسبی به شخصی زده میشود دیدگاه افراد جامعه بر اساس آن برچسب نسبت به شخص سمت و سو میگیرد. بطور مثال زمانی که عبارت «کودک طلاق» را میشنوید کدام یک از موارد زیر در ذهنتان تداعی میشود؟
۱. آنها افرادی هستند که توجه کافی ندیده اند، زندگیشان بی بند و بار و از هم پاشیده خواهد بود، آینده خوبی نخواهند داشت و… .
۲. آنها نیز کودکانی هستند که پدر و مادرانشان تنها نقش همسری را برای هم ایفا نمیکنند ولی همچنان پدر و مادر هستند، مانند سایر کودکان بازی میکنند، زندگی میکنند و در طلاق والدینشان نقشی نداشته اند پس می‌توانند زندگی خوبی داشته باشند.
متأسفانه بیشتر افراد جامعه نسبت به این کودکان دیدگاه اول را دارند و حتی در مواردی به فرزندان خود اجازه نمیدهند با کسی که پدر و مادرش از هم جدا شده ارتباط داشته باشد!
پیش از هر چیز این را بگویم که این متن در دفاع از طلاق نوشته نشده بلکه برای آگاهی هرچه بیشتر والدین درمورد باورهای اشتباهی است که درمورد آرامش فرزندانشان دارند و مطالعه آن را به تمامی والدین به ویژه آنها که اختلافات زناشویی بالایی دارند توصیه میکنم.
این مسئله که طلاق مشکلاتی را برای زن و مرد و فرزند بوجود می آورد و بار عاطفی منفی به ویژه برای فرزند خواهد داشت قابل انکار نیست شاید هم به همین دلیل است که زوج های بسیاری با وجود اینکه طلاق عاطفی گرفته اند، تنها بخاطر فرزندانشان با هم زندگی میکنند! به خیال خودشان در حق فرزند لطف بزرگی کرده اند و بابت این لطف فرزندشان را مدیون خود میدانند، بیشتر مواقع سر فرزند منت میگذارند که «من بخاطر تو دارم این زندگی را تحمل میکنم…!» و چه بازی خطرناکی را با روح و روان کودک خود به راه می اندازند!
برگردیم سر جمله ای که باعث شد این متن را بنویسم:

« والدین ایرانی روح و روان فرزندانشان را می خراشند اما طلاق نمیگیرند تا فرزندانشان آسیب نبینند!»
نظر شما درمورد این جمله چیست؟
آیا بخاطر بچه ها بهتر است حتی به یک زندگی زناشویی پر از درگیری ادامه دهیم؟
تحقیقات بر روی کودکان پیش دبستانی که والدینشان نمیتوانستند با هم بسازند نشان میدهد که اگر والدین طلاق می‌گرفتند کمتر از مواقعی که با هم ماندند بچه هایشان غیرقابل کنترل و ضداجتماعی میشدند.
از سویی تحقیقات به طور کاملا قطعی نشان میدهد که کودکان خانواده های کم تعارض اگر والدینشان جدا شوند بدتر از آن است که با هم بمانند.
بنابراین زمانی که والدین رابطه پرتعارضی دارند و نمی‌توانند حل مسئله کنند و به توافق برسند، طلاق میتواند آرامش روانی بیشتری را برای فرزند به همراه داشته باشد و بالعکس در خانواده های کم تعارض که والدین توان سازگاری با هم را دارند بهتر است سازش ادامه داشته باشد چون طلاق در این خانواده ها آسیب روانی بیشتری برای فرزندان دارد.

اعلام طلاق به فرزندان:

اگر تصمیم به طلاق گرفتید حتما پیش از طلاق فرزندانتان را متناسب با سنشان از این تصمیم مطلع سازید، از به کار بردن واژه طلاق و توضیح آن برای کودک خود نترسید چون شنیدن واقعیت از زبان خودتان خیلی بهتر از آن است که آن را از زبان دیگران بشنود. او را مطمئن کنید که شما فقط زن و شوهر نیستید ولی همچنان پدر و مادر وی هستید و دوستش دارید. به او این اطمینان را بدهید که هیچ نقشی در طلاق شما نداشته و علاقه تان به آنها به هیچ وجه کم نخواهد شد.
چند نکته مهم درمورد بعد از طلاق و یا در زمان متارکه این است که:

از فرزندان استفاده ابزاری نکنید؛ یعنی اگر مایل به بازگشت مجدد همسرتان هستید به هیچ وجه کودک یا نوجوان تان را واسطه قرار ندهید.
به هیچ وجه با کودک تیم سازی نکنید؛ یعنی پیش او بدگویی همسر و یا خانواده همسرتان را نکنید چون این مسئله او را دچار تعارض، گوشه گیری و خشم نسبت به خود و اطرافیان خواهد کرد.
به این فکر نکنید که فرزند باید فقط با یکی از والدین باشد تا دوتربیتی و یا بقول والدین هوایی نشود؛ فراموش نکنید شما این مسئله را پذیرفته اید که با طلاق تنها به نقش همسریتان پایان داده اید پس فرزندتان حق دارد که پدر و مادرش را داشته باشد و شما همچنان باید این نقش را بخوبی ایفا کنید حتی اگر تنها یک روز در هفته را با او بگذرانید!
در آخر اینکه اگر زن و شوهری از هم طلاق گرفتند فرزندانشان حق زندگی دارند چون آنها هیچ نقشی در جدایی والدینشان نداشته اند!
بهتر است فرهنگ برداشتن برچسب «فرزند طلاق» و دیدگاه نادرست نسبت به این کودکان را در جامعه گسترش دهیم.

*کارشناس ارشد روانشناسی بالینی کودک و نوجوان

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


ajax-loader