true

ویژه های خبری

true
    امروز دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
چهارشنبه های روانشناسی دشتستان بزرگ:  

دشتستان بزرگ- سیده فاطمه موسوی*: وقتی که تصمیم به ازدواج میگیرید ملاک های زیادی را مدنظر قرار میدهید تا اطمینان پیدا کنید که هم کفو هستید، ملاک هایی مثل فرهنگ، اعتقادات، میزان تحصیلات، شغل، اهداف و امیال و..‌. . در کنار تمام این ملاک ها چند چیز دیگر را هم از طرف مقابل بپرسید: « نظرت درمورد بچه چیه؟ دوست داری بچه دار بشیم؟ چنتا بچه میخوای؟ چند سال بعد از ازدواج بچه دار بشیم؟ چرا میخوای بچه دار بشیم؟ بنظرت مهم ترین اصل در تربیت فرزند چیه؟ و…»
صحبت کردن و تصمیم گرفتن درمورد بچه ها و نوع تربیت آنها را به بعد از ازدواج یا بعد از بچه دار شدن موکول نکنید. اگر شما و همسرتان اعتقادات، باورها و فرهنگ متفاوتی دارید، در این مورد که میخواهید فرزندتان با چه باور، اعتقاد و فرهنگی بزرگ شود با هم صحبت کنید و به نتیجه برسید.
شاید تا به حال نشنیده باشید که چون دو نفر بر سر تربیت فرزندشان به نتیجه نرسیده اند با هم ازدواج نکرده اند اما زیاد شنیده اید که دو نفر بخاطر بچه ها و بر سر تربیت بچه ها با هم بحث دارند و حتی گاهی این مسئله به آشوب در خانه، رنجیده خاطر شدن زوجین از هم، لجبازی بین آنها و تیم سازی یکی از والدین با کودک منجر میشود، مراجعین زیادی دارم که مسئله و مشکل اصلی آنها ناهماهنگی در تربیت فرزندشان است؛ برای مثال مراجعی داشتم که پدر اهل نماز و روزه و قرآن بود و تمایل داشت فرزندش را کلاس قرآن ثبت نام کند چون معتقد بود قرآن باعث تقویت حافظه میشود و مادر میخواست فرزندش را کلاس موسیقی ثبت کند چون معتقد بود موسیقی روح را جلا می‌بخشد و همین مسئله باعث دعوای بزرگ و یک معضل در این خانواده شده بود. شاید در نگاه اول اینطور به نظر برسد که خب این دو منافاتی با هم ندارند و میتواند هر دو کلاس را برود اما مسئله این است که پدر فرزندش را به سمت کلاسی که خودش میخواهد سوق میدهد و اولویت فرزندش را این کلاس قرار میدهد، مادر نیز متقابلاً همین کار را انجام میدهد.
مراجع دیگری داشتم که پدر معتقد بود چون خودش هر چیزی خواسته برایش فراهم نشده حالا باید فرزندش در رفاه کامل باشد اما مادر باور داشت که باید کودک سختی بکشد و هر چه خواست برایش فراهم نشود تا قدردان داشته هایش بوده و لوس بار نیاید.
درموارد بالا و سایر موارد مشابه آن، کسی که بیشترین آسیب را میبیند، کودک است! چون در وی این تعارض ایجاد میشود که پدر درست میگوید یا مادر؟ من باید به حرف کدام یک گوش دهم؟ نقش خودم برای تصمیم گیری چیست؟
نهایتا هم این سوالات کودک بی جواب میماند چون باز هم هر یک از والدین سلیقه ای به آن ها پاسخ میدهند!
در اینجور موارد فرزند استرس بالایی را تجربه کرده و پرخاشگر می‌شود؛ این دست بچه ها توانایی تصمیم گیری ندارند، اعتماد به نفس پایینی دارند، همیشه منتظر می‌مانند دیگران برایشان تصمیم گیری کنند، از طرفی جذب والدی خواهند شد که شرایط راحت‌تری را برایشان فراهم کند و او را سریعتر به خواسته هایش برساند و در نتیجه ثبات رفتار نخواهد داشت.
همیشه این را مد نظر داشته باشید که اگر هر دو والد اشتباه کنند ولی هماهنگ باشند در مقایسه با والدینی که یکی راه درست و دیگری راه اشتباه را می‌رود، فرزند با روان سالمتری خواهند داشت.
اگر همسرتان رفتار اشتباهی با فرزندتان دارد، سرش داد میکشد و یا حتی او را کتک می‌زند، هرگز جلوی خود کودک با همسرتان بحث نکنید و یا از فرزندتان دفاع نکنید. تنها درمورد تنبیه فیزیکی، شما میتوانید مانع کتک خوردن فرزندتان شوید اما از او دفاع نکنید. در اینجور مواقع حتی اگر فرزندتان پیش شما شکایتی کرد تنها به او بگویید که:« این مسئله بین تو و مامانت/بابات هست. بهتره با خودش صحبت کنی.» و یا به او کمک کنید تا دلیل بدرفناری پدر/مادرش را بداند و برای آن راه حلی پیدا کند. از طرف دیگر هنگامی که با همسرتان تنها شدید به او یادآور شوید که نوع رفتاری که داشته اشتباه بوده و بهتر است طور دیگری رفتار کند.
نکنه آخر اینکه الفبای تربیت صحیح فرزند، هماهنگی تربیتی بین پدر و مادر است.

*کارشناس ارشد روانشناسی بالینی کودک و نوجوان

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


ajax-loader