true

ویژه های خبری

true
    امروز جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
دشتستان بزرگ: چشم هایش را وقتی در بیمارستان به روی مادر گشود گویا دنیا را به مادر داده باشند. در آغوشش گرفت سرش را رو قلب دخترک گذاشت با خودش عهد بست که تا پای جان برای نشاندن لبخند روی لبان فرزندش تلاش کند و نگذارد هیچ آسیبی به گل زندگی اش وارد شود.

به گزارش دشتستان بزرگ به نقل از به نقل از جنوب نیوز؛ فرگل را به خانه بردند و خیلی زود نفس های پدر و مادر به دم و بازدم او گره خورد. پدر ساعت های بیرون از خانه را به عشق در آغوش گرفتن دخترکش دوام می آورد و مادر نیز حتی تحمل خواب رفتن های طولانی نوزادش را ندارد و ثانیه ها را می شمرد تا بیدار شود و او عاشقانه نیازهایش را برطرف کند.ساعت خواب و بیداری، غذا خوردن، مهمانی رفتن و همه چیزشان را با این مهمان نورسیده تنظیم کرده بودند. گویا زندگی برای آنها بر مدار فرگل می چرخید. حالا فرگل ۴۰ روزه شده بود و روزبه روز دنیای والدینش را شیرین تر می کرد.مادر همه چیزش را کنترل می کرد که مبادا اتفاقی برای گل نازک زندگیشان بیفتد. آن روز متوجه شد دمای بدن دخترش غیرطبیعی است. کودکش سرفه های غیرعادی می کند و مثل همیشه سرحال نیست. کسی را در بوشهر نداشتند. از اهواز به بوشهر آمده بودند تا پدر سربازی خود را کنار خانواده انجام دهد و باز به شهرشان برگردند. مادر کودکش را سراسیمه به دکتر نشان می دهد و دکتر تشخیص سرماخوردگی می دهد و دارو تجویز می کند. به خانه می رود و داروها را سرساعت به فرگلش می دهد. اما اوضاع جسمی او لحظه به لحظه بدتر می شود. باز به پزشک مراجعه می کنند و هفتم فروردین ماه دستور بستری او در بیمارستان سلمان فارسی بوشهر توسط پزشک صادر می شود. پزشک برایش آپنه تنفسی تشخیص می دهد و در بخش اطفال دخترک به امید بهبود بستری می شود. برای پدر و مادرش تلخ ترین صحنه ها رقم می خورد. دستان ظریف و ناتوان فرگل زیر آمپول و سرم کبود می شود و سیل داروها به بدن نحیف او سرازیر می شود. ۴ روز میگذرد اما از بهبود خبری نیست و هر لحظه نفس کشیدن های فرگل سخت تر و سخت تر می شود تا اینکه دهم فروردین کار به جایی می رسد که او را اورژانسی به بیمارستان شهدای خلیج فارس اعزام کرده و در بخش “آی سی یو” بستری می کنند. نظرات پزشکان ضد و نقیض است. در بیمارستان شهدای خلیج فارس نارسایی قلبی تشخیص می دهند و نوزاد ۴۵ روزه را زیر  دستگاه اکوکاردیوگرافی قلب قرار می دهند اما باز هم به نتیجه ی قطعی نمی رسند. پدر درخواست اتنقال نوزادش را به بیمارستان های شیراز می دهد و بیمارستان می گوید تا پزشک معالج دستور اعزام به شیراز نداده نمی تواند این کار را برایشان انجام دهد مگر اینکه با مسئولیت شخصی و تقبل هزینه های اعزام از جمله کرایه آمبولانس و کادر پزشکی و.. توسط خانواده ی بیمار همراه باشد و برای پدر فرگل تامین این هزینه ها غیرممکن می نماید. فرگل همچنان در بخش آی سی یو بستری بود و مادر حالا باید از پشت شیشیه های محافظ غنچه ی زندگی اش را تماشا می کرد. ثانیه های برای والدینش به کندی و با هراس دهشتناکی می گذشت. نفس های نوزاد خوزستانی در بوشهر به شماره افتاده است، نگذاریم پرپر شود +عکس چند روز پیش بالاخره پزشک اجازه ی اعزام به بیمارستان نمازی شیراز را صادر می کند و مکاتبات برای بستری شدن فرگل در بخش مراقبت های ویژه اطفال این بیمارستان انجام می گیرد. جواب بیمارستان نمازی ناامید کننده است. آنها می گویند تخت خالی برای پذیرش بیمار درخواستی از بوشهر را ندارند و باید در صف انتظار بمانند تا تختی خالی شود و فرگل را پذیرش کنند. آپنه بیماری خطرناکی است، زیرا باعث افزایش فشار خون و حملات قلبی می شود و جان بیمار را تهدید می کند. هر لحظه امکان ایست تنفسی فرگل وجود دارد. حمله های تنفسی او منتظر تخت خالی بیمارستان شیراز نمی مانند و ممکن است هر آن جان او را بگیرند. متخصص مغز و اعصاب کودکان باید او را هر چه سریعتر ویزیت کند تا جلوی پیشرفت بیماری و آسیب های جبران ناپذیر آن را بگیرد. زندگی و آینده ی دخترکی بی گناه اکنون در پشت شیشیه های اتاق آی سی یو بیمارستان شهدای خلیج فارس به اما و اگرهای پزشکان گره خورده است. در بندری که مسئولینش با افتخار هر روز صحبت از افزایش درآمدهای گمرکی و اعتبارات استانی می کنند یک بیمارستان تخصصی اطفال وجود ندارد. گویا کودکان بوشهری هیچ سهمی در این ثروت هنگفت ندارند. آیا فریادرسی برای فرگل و فرگل های دیگر این استان نشسته روی بزرگترین میدان های انرژی و ثروت دنیا وجود دارد؟ گزارش: مرضیه جهان دیده

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


ajax-loader