ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
- ۰۶ تیر ۱۳۹۹ ساعت درج خبر:۲۰:۴۹
- بدون دیدگاه

دشتستان بزرگ-هادی هادی پاپری: این هفته شما را با مفاهیم جدید حقوقی آشنا می کنیم.
تعریف ارث:
ارث در لغت به معنای مالی است که از متوفی باقی مانده و در اصطلاح انتقال دارایی شخص متوفی به بازماندگان می باشد که این امر بدون اراده متوفی و بازماندگان او صورت می گیرد. معنای دیگر آن انتقال غیر قراردادی و غیرارادی اموالی از شخص به شخص دیگر است.
برخی اصطلاحات حقوقی در خصوص ارث:
متوفی: شخصی که فوت کرده است.
ترکه: مالی است که از متوفی باقی مانده است.
وارث: اشخاصی است که از متوفی ارث می برند.
نسب: عبارت از ارتباط واتصال فردی به دیگری به ولادت شرعی
خویشان نسبی: عبارت است از وابستگی شخصی به شخص دیگر از طریق ولادت چه مستقیم باشد مانند رابطه پسر و مادر چه با واسطه باشد مانند رابطه برادر که به واسطه پدر با یکدیگر خویشاوند هستند.
خویشان سببی: خویشاوندی بین دو نفر که در اثر ازدواج به وجود می آید، مثل رابطه داماد با مادر همسر یا خواهر زن
عرصه و اعیان: منظور از عرصه زمین است و منظور از اعیان ساختمان (مستحدثات) می باشد.
توارث بین دو نفر: یعنی فوت هر یک، باعث ارث بری دیگری میشود، (مثل زن و شوهر که از یکدیگر ارث می برند)
طبقات ارث:
طبقه اول : پدر ، مادر ، اولاد و اولادِ اولاد
طبقه دوم : اجداد، برادر، خواهر و اولادِ آنان
طبقه سوم : (اعمام) عمه ها، عموها، (اخوال) خاله ها، دایی ها و فرزندان آنان
اگر طبقه اول زنده باشند طبقه دوم ارث نمی برند و همچنین اگر طبقه دوم فقط زنده باشند طبقه سوم ارث نمی برند به عنوان مثال شخصی می میرد و دو سال پس از او پدرش می میرد بنابراین فرزند وی دیگر ارث از پدربزرگ نمی برد.
موانع تحقق ارث کدامند؟
مقصود از موانع تحقق ارث، اموری است که وجود هر یک از آنها، بهرغم وجود شرایط وراثت، مانع از تحقق ارث میشود. برای اینکه بتوان وارثی را به این علت از ارث محروم کرد، باید وجود یکی از این عوامل به اثبات برسد. در صورت شک در وجود مانع، کسی که اسباب و شرایط وراثت در او جمع باشد، از متوفی ارث خواهد برد. موانعی که در قانون مدنی از آنها نام برده شده است.
عبارتند از:
۱- کفر:
کافر از مسلمان ارث نمیبرد، امّا مسلمان از کافر ارث میبرد.
به استناد مادهی ۸۸۱ مکرر قانون مدنی اگر متوفی مسلمان باشد، هر یک از ورثه که کافر باشند از او ارث نمیبرند. اگر متوفی کافر باشد، در صورتیکه در جمع ورثهی او، فرد مسلمانی وجود داشته باشد، آنکه مسلمان است ارث میبرد و مانع ارث بردن سایر ورّاث که کافر هستند میشود.
مستفاد از مادهی ۸۸۲ قانون مدنی بعد از لعان، رابطهی زوجیت منحل میشود و زن و شوهر که بر هم حرام ابدی میشوند، از یکدیگر ارث نمیبرند. همچنین فرزندی که به سبب انکار او لعان واقع شده است، از پدر ارث نمیبرد و پدر نیز از او ارث نمیبرد.
۲-قتل:
کشتن عمدی کسی به ناحق – نه برای قصاص، دفاع یا حدّ و مانند آن – موجب محرومیّت قاتل از ارث است. به قول مشهور، در قتل خطایی، قاتل تنها از دیه پرداختی محروم است. در این که قتل شبه عمد مانند قتل خطایی است یا حکم قتل عمد را دارد، اختلاف است. قول نخست به ظاهر کلمات بیشتر فقها نسبت داده شده است.
به استناد مادهی ۸۸۰ قانون مدنی هرگاه کسی عمداً مورّث خود را بکشد، از ارث او محروم میشود. این حکم قانونگذار از دو جهت دارای اهمیت است. نخست آنکه محرومیت از ارث، بعنوان نوعی تنبیه و مجازات برای قاتل در نظر گرفته شده است. دیگر آنکه منع از ارث نوعی اقدام پیشگیرانه از جرم قتل نیز هست، چرا که انگیزهی ارتکاب قتل را، در فرضی که وارث به طمع دستیابی به ثروت مورّث به آن دست میزند، ازبین میبرد.لیکن در این مورد باید دانست که اگر قتل عمدی مورّث، به علت مشروعی باشد، مانع از تحقق ارث نیست و به همین دلیل است که مادهی ۸۸۱ قانون مدنی مقرر میدارد: «در صورتی که قتل عمدی مورث، به حکم قانون یا برای دفاع باشد مفاد مادهی فوق مجری نخواهد بود.»
شرایط ارث بردن زوجین از یکدیگر:
شرط ارث بردن زن و مرد از یکدیگر وجود رابطه زوجیت و عقد نکاح دائم در هنگام فوت بین آن دو است.
یکی از شرایط لازم برای اینکه زن و شوهر وارث هم شوند، عقد نکاح دائم است، یعنی در ازدواج موقت توارث بین زوجین برقرار نمیشود و شرط بعدی برای ارث بردن زن و مرد از یکدیگر این است که در زمان فوت، زن و مرد در عقد هم باشند و رابطه زوجیت وجود داشته باشد.
البته در این مورد یک استثناء وجود دارد و آن طلاق رجعی است. بر این اساس، در ایام عده طلاق رجعی زن و شوهر از هم ارث میبرند، زیرا در حکم زن و شوهر هستند و هنوز رابطه زناشویی به طور کامل قطع نشده و با پشیمانی و اظهار ندامت شوهر از طلاق در ایام عده، قرارداد ازدواج (عقد ازدواج) بهقوت خود باقی است و مانند آن است که طلاقی اتفاق نیفتاده است. به همین علت مرد در ایام عده طلاق رجعی مکلف خواهد بود همسر را در منزل خود بپذیرد و نفقه او را بپردازد.
در صورتی که مردی در حال بیماری اقدام به انعقاد عقد با زنی کند و به دلیل همان بیماری و قبل از ازدواج با زن فوت کند، زن از او ارث نخواهد برد.
شرط ارث بردن زن و مرد از یکدیگر وجود رابطه زوجیت و عقد نکاح در هنگام فوت بین آن دو است. وقوع هر نوع طلاقی بین زن و شوهر – به غیر از طلاق رجعی – باعث میشود آنها از ارث بردن از یکدیگر محروم شوند مگر در طلاق رجعی که در ایام عده، زن و مرد از هم ارث میبرند. با وجود این، ماده ۹۴۴ قانون مدنی بیان می دارد «اگر شوهر در حال مرض زن خود را طلاق دهد و ظرف یکسال از تاریخ طلاق به همان مرض بمیرد، زوجه از او ارث میبرد اگر چه طلاق بائن باشد، مشروط بر این زن شوهر نکرده باشد.»
سهمالارث:
در میزان سهمالارث زن و شوهر تفاوتهایی وجود دارد و همچنین وجود یا عدم وجود فرزندان در میزان سهمالارث زن و مرد تأثیر دارد و چنانچه مرد دارای همسران متعدد باشد نیز در میزان سهمالارث زن یا زنان، تغییراتی ایجاد میشود.
۱- چنانچه زن فوت کند و دارای فرزند نباشد، شوهر نصف اموال زن را به ارث میبرد و اگر زن وارث دیگری مانند پدر و مادر نداشته باشد نیز بقیه اموال زن برای شوهر خواهد بود، اما اگر زن فوت کند و دارای اولاد یا اولادِ اولاد باشد (زیرا اولادِ اولاد نیز در صورت نبود اولیای خود جانشین آنها محسوب شده و مانند آنها ارث میبرند) شوهر یک چهارم اموال زن را به ارث میبرد.
۲- در صورتی که شوهر فوت کند و اولاد نداشته باشد زن یک چهارم اموال منقول و غیرمنقول شوهر را به ارث میبرد، اما اگر شوهر دارای اولاد یا اولادِ اولاد باشد زن یک هشتم اموال شوهر را به ارث میبرد و چنانچه زن بعد از فوت همسر خود و قبل از تقسیم ارث فوت کند، سهمالارث زن به وراث وی تعلق خواهد گرفت.
۳- چنانچه مرد دارای دو یا چند همسر باشد، سهمالارث زن یعنی یک هشتم از اموال منقول و غیدمنقول بین همسران به طور مساوی تقسیم خواهد شد البته این موضوع در صورتی است که همسران در عقد دائمی باشند و در هنگام فوت مرد نیز رابطه زوجیت و عقد دائم برقرار بوده باشد.
دیدگاه ها