دشتستان بزرگ-ساناز صالحی: پسر جوانی مشاوره داشتم که اظهار داشت احساس میکند وقت آن رسیده ازدواج کند. اما میترسد ازدواج او را محدود کند.
محدود از علایق، فاصله از دوستان، مانع خوشی ها، در بند بودن و از همه مهمتر ترس از عدم تعهد به همسر .
به همین دلیل تصمیم داشت مقوله ی ازدواج را برای همیشه از زندگی خود کنار بگذارد.
وقتی طی مصاحبه جویا شدم که این مراجع جوان، بیشترین تأثیر را از دوستان متأهل خود گرفته است.
از او سوال کردم؛ وقتی دوستان تو این چنین فکر میکنند، چرا خود ازدواج کردند؟!
اگر نمیدانستند چرا اکنون جدا نمی شوند؟!
مراجع سکوت کرد. و به فکر فرو رفت.
گفتم سطح دانش این دوستان و اطرافیان تو چقدر هست؟!
در چه سنینی ازدواج کرده اند؟!
با چه زنانی در چه سنی و با چه سطح دانشی ازدواج کرده اند؟!
ایا دوستان تو به آموزش مهارت های زناشویی، همسرداری، زندگی مشترک، زبان عشق ورزی و….اعتقادی دارند؟ و یا آیا اطلاعی دارند؟!

و ایا فکر میکنی تمامِ ازدواج هایی که در دنیا اتفاق می افتد، در تمامیِ آنها بی وفایی و تعهد شکنی رخ می دهد؟!

نه پسرِ عزیز.

مسئله ی تو تنها این است که آگاهی کمی داری،
و با این آگاهی کم در جمعی از کم آگاهان قرار گرفته ای.
اما به تو تبریک میگم چون تو چند گام از آنها جلوتری که برای حل این مسئله در خود به دنبال راهنمایی و متخصصی.

حالا اولین راهکاری که میخواهم به تو بدهم این است که مدتی از جمعی که در حال حاضر قرار گرفته ای فاصله بگیری.
دوم اینکه بگردی به دنبال زوج هایی که سال ها از ازدواجشان میگذرد و احساس خوشبختی را همچنان تجربه میکنند. و از انها از چگونگیِ تداوم رابطه شان بپرسی.
و سوم کتاب هایی جهت ارتقاء سطح آگاهی خود در این زمینه بخوانی. (تمامی کتاب های ونوسی ها و مریخی ها در عناوین مختلف/ پنج زبان عشق/ عشق ویرانگر/و بسیاری از کتاب های مفید دیگر)
و چهارم بدانی پس از انتخاب صحیح از شخصی که همانند تو دانش خود را در این زمینه ارتقاء داده، شروع کنید به اموزش دیدن در زمینه ی مهارت های زندگی مشترک( که گسترده هستند اما کاربردی و نتیجه بخش).

و اضافه کردم، که فراموش نکن، هم دختران خوبی در این دنیا هست و هم پسران خوب. کافیه علاوه بر رعایت نکات بالا ذهنت رو جهت بدی به سمتی که دختر و پسر خوب کم نیست.
چرا که تا زمانی که ذهن ما متمرکز بر منفی ها و بدی ها باشد ، خواه نا خواه منفی ها و بدی ها وارد زندگیمان می شوند و برعکس.