true

ویژه های خبری

true
    امروز یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دشتستان بزرگ: صندوق‌عقب‌های بالاتر از حد معمول، سرعت بالاتر از حد مجاز و پلاک‌هایی با شماره‌های خاص… این‌ها برای مردمان شهرهای ساحلی خطه جنوب و به‌خصوص استان بوشهر همه یک معنای خاص دارد. «خودرو شوتی» نزدیک می‌شود. خودروهایی که اغلب از گروه «پژو» یا «سمند» هستند و رانندگان ماهری را سوار بر خود می‌بینند که در هر شرایطی عجله دارند و چندان اعتقادی هم به شعار «دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است» ندارد.

خودرو شوتی چه می‌کند؟ اگر بخواهیم به زبان ساده بیان کنیم «شوتی» یک نوع ماشین حمل بار محسوب می‌شود که وظیفه پخش بارها را از مکان هایی که بارهای نه چندان مجاز از آن واردشده به اقصی نقاط کشور به عهده دارند که معمولاً هم رانندگان این خودروها در راستای انجام‌ وظیفه خود بسیار جدی و مصمم هستند، به‌طوری‌که گاه برای زودتر به انجام رساندن مسئولیت خود، سرعت یک خودرو تولید داخلی را تا بیش از ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت می‌رسانند. ازآنجایی‌که هر پدیده دارای علت و معلولی است، پدیده شوتی هم از این قاعده مستثنا نیست. بی‌شک هیچ شخصی علاقه ندارد، شغلش علاوه بر غیرقانونی بودن به شکلی باشد که هر لحظه جان خودش و دیگران را به خطر بیندازد. موردی که در این شغل به‌شدت قابل ‌لمس است و راننده هر لحظه می‌داند با توجه به نوع رانندگی امکان بروز هرگونه حادثه‌ای وجود دارد. این البته در شرایطی است که بتواند از دست پلیس فرار کند در غیر این صورت قبل از اوج گرفتن، موتورش خاموش خواهد شد. اما برای اینکه بتوانیم کمی دقیق‌تر و حرفه‌ای‌تر با این شغل از نزدیک آشنا شویم بهترین راه آشنایی با یک “شوتی” بود. کاری که ظاهراً در شهر بوشهر چندان هم سخت به نظر نمی‌رسید و با کمی جست و جو و یک تماس ساده، یک ربع بعد توانستیم به تعدادی از “شوتی هایی” دست پیدا کنیم که هیچکدام حاضر به معرفی خود نبودند. منظم و دارای صنف هستند اگر خیال کرده‌اید که این شغل به دلیل غیرقانونی بودن نظم و نظام خاصی ندارد کامل در اشتباهید. «شوتی‌ها» دارای یک صنف به‌طور غیررسمی هستند. به این صورت که به‌شدت باهم هماهنگ و دقیق عمل می‌کنند. یک کانال تلگرامی در کنار جی‌پی‌اس و یک نفر راه‌بلد حرفه‌ای که آدرس‌ها را با توجه به مسیر و ساعت حرکت و نوع بار در اختیار رانندگان می‌گذارد و جمع شدن گاه‌به‌گاه آن‌ها در کنار هم‌، ابزاری هستند که آن‌ها را دارای یک سلسله مراتب خاص و نظام صنفی غیررسمی کرده است. کانال تلگرامی دارند یکی از نکات جالب این گروه اما داشتن یک گروه و یک کانال تلگرامی بود که هرکدام دارای استفاده‌های خاصی بود. گروه تلگرامی برای این راه‌اندازی شده بود که بتوانند یکدیگر را از مسیرهای خطرناک، شرایط جاده‌ها، محل حضور پلیس و .. باخبر کنند. اما در کانال داستان کمی متفاوت و سرگرم‌کننده‌تر بود. به‌طوری‌که مطالب کانال پر از عکس‌هایی از بارها و جاده‌ها و ماشین‌هایی است که ظاهراً سر اینکه کدامشان توانسته صندوق خود را بالاتر ببرد با هم کل‌کل هم داشتند. کارهای عمرانی می‌کنند شاید بسیار جالب باشد اما در شرایطی که به‌شدت فقدان جاده‌سازی و کارهای عمرانی در استان ما حس می‌شود این گروه به انجام این‌گونه کارها می‌پردازند. این گروه با شناسایی راه‌های فرعی که از چشم ایست‌های بازرسی بین‌راهی دورمانده، اقدام به جاده‌سازی و به قول خودشان ساخت «راه در رو» می‌کنند. این شرایط البته همیشه امکان عملی شدن ندارد و فقط در برخی مناطق قابل ‌اجرا است اما در نوع خود اقدام این صنف به جاده‌سازی در نوع خود بسیار جالب است. در باقی موارد هم که این گروه از همان جاده‌های اصلی رفت‌وآمد کرده و با کمک تماس‌های تلفنی یکدیگر را از حال و احوال جاده و محل‌های استقرار پلیس باخبر می‌کنند. کلاً عجله دارند ! یکی از این راننده‌ها در جواب اینکه در همه حال چرا این همه تند می‌رانند، گفت: «راستش عادت کرده‌ایم. اغلب ما حس شوماخر بودن در خونمان جاری است. برایمان هم فرقی ندارد که داریم می‌رویم که بار را تحویل بگیریم یا داریم بر می‌گردیم تا بار را به مقصد موردنظر تحویل دهیم. راستش وقتی در شهر هم رانندگی می‌کنیم سرعتمان همین است.‌» وقتی از او سوال می‌شود این نوع رانندگی علاوه بر جان خودت جان دیگران را هم در معرض خطر جدی قرار می‌دهد، سرش را پایین می‌زند و سکوت می‌کند!. توبه کردم!‌ وقتی به فردی از این افراد تماس می‌گیریم که می گوید نامش را “ج” بنویسیم و از او درباره شغلش و مشکلات پیرامون آن سوال کنیم: پاسخ جالبی می‌دهد: «آقا من دیگه کار نمی‌کنم!» وقتی با اصرار برای صحبت کردن مواجه می‌شود، می‌گوید: «راستش توبه کرده‌ام. کار خوبی نبود. همش استرس و سختی‌های راه بود. دیدم به نگرانی‌های خانواده‌ام نمی‌ارزد. در کل از یکجایی به بعد حس کردم کار خلاف زندگی را جور نمی‌کند. البته خیال نکنی بچه‌هایی که الآن کار می‌کنند یک عده قاچاقچی حرفه‌ای و آدم‌های مورد دار هستند. آن‌ها هم مجبورند و به‌اجبار به این کار رو آورده‌اند.هرچند توصیه می‌کنم بی‌خیال این شغل شوند.» قسط و خرج دانشگاه همسرم را شما می‌دهی؟ یکی دیگر از شاغلان عرصه «شوتی‌ها» در پاسخ به تماس ما و اینکه چرا با شغل خود باعث ایجاد حوادث زیاد و از دنیا رفتن عده‌ای بی‌گناه در اثر تصادفات جاده‌ای می‌شوید، گفت: «ببینید برادر من زیاد حوصله غر زدن ندارم اما اگر کاری سراغ داشتی که همین میزان درآمد من را داشته باشد معرفی کن به جان خودم قسم که از فردا دیگر توی خط کار نمی‌کنم. اما اینکه می‌گویی این کار بد است و نکنید اما پیشنهادی هم ندارید خب درست نیست. من از فردا به دلیل همین مشکلاتی که گفتی سر کار نمی‌روم. اما لطفاً شماره کارت می‌فرستم ببینیم آخر ماه خرج دانشگاه و پول اقساط وام من را شما خواهی داد؟» تحصیل‌کرده هستند ماجرا جایی جالب‌تر می‌شود که در صحبت با سه فرد فعال در این حوزه متوجه شدیم هر سه شخص داری مدارک تحصیلی هستند. یک مهندس عمران در کنار یک لیسانس حسابداری و یک دانشجوی ارشد در همین رشته نشان می‌دهد دوستان فعال در این حوزه تحصیل‌کرده بوده و به‌نوعی دانشگاه رفته می‌باشند. موردی که خود باعث تلخ‌تر شدن داستان می‌شود و قصه پر غصه درس‌خوانده‌های بیکار را دوباره به ذهن مهمان می‌کند. مغازه‌داران بیشتر به آن‌ها اطمینان دارند! از مغازه‌داران که می‌پرسیم با اطمینان می‌گویند: «جنس ما پیش شوتی‌ها امن‌تر از دیگران است!» باز هم با تأکید سوال می‌کنیم یعنی هیچ راه امن‌تری نیست؟ با اصرار جواب منفی می‌دهند! حالا با این شرایط باید قضاوت را به عهده خواننده مطلب گذاشت که وقتی یک کاسب شوتی را امین‌ترین می‌داند چرا باید جنس را از راه‌های دیگر جابه‌جا کند؟ چاره چیست؟ اگر از اهالی فن یا مسئولی بپرسید، شاید راه‌حل‌های بسیاری برای حل این معضل داشته باشند که برخورد، جلوگیری از کار، پیشنهاد شغل‌های جایگزین و… را به‌عنوان پیشنهادی برای این مسئله بیان می‌کنند( همان‌طور که در گفتگو با ما مطرح کردند)، اما آیا واقعاً این‌ها راه‌حل است؟ برخورد قهری با یک شغلی که منبع درآمد بسیاری از اشخاص است آیا می‌تواند به حل مشکل کمک کند؟ مسئولانی که پیشنهاد شغل‌های جایگزین برای شوتی‌ها را مطرح می‌کنند و پیشنهاد می‌دهند افراد شاغل در این حوزه به کار در تاکسی‌تلفنی، مسافرکشی یا… مشغول شوند تابه‌حال به اشباع شدن آن حوزه‌ها فکر کرده‌اند؟ پدید آمدن شغل‌های کاذب مانند شغل مورد بحث بی‌تردید حاصل کمبود فضای مناسب اشتغال در جامعه است. در اصل همان بحث تکراری بیکاری و معضل همواره موجود جامعه ما که سال‌هاست قرار است حل شود. اینکه بگوییم این افراد باعث به خطر افتادن جان دیگران در جاده‌ها می‌شوند سخن غلطی نیست و متأسفانه حقیقت دارد اما باید وقتی فردی را از این کاری منع می‌کنیم پیشنهاد جایگزین مناسبی هم به او ارائه کنیم. به زبان ساده وقتی یک راننده شوتی را از ادامه کار بازمی‌داریم و اجازه کسب درآمد را به علت اینکه شغلش قانونی نیست از او می‌گیریم (‌که امری صحیح است) باید یک راه دیگر برای کسب درآمد و امرارمعاش در پیش روی او قرار داده تا زندگی‌اش را با بازداشتن او از کارش از بین نبریم. اما اینکه صرفاً جلوی این افراد را گرفته و فکری به حال آن مهندس عمران فعال در این حوزه  نشود نه تنها باعث ایجاد مشکلات بیشتری در جامعه شده، بلکه خسارات جبران‌ناپذیری را به شخص و جامعه پیرامونش وارد خواهد شد. با همه این مسائل نباید فراموش کنیم شغلی که قانونی نیست در هیچ قاموسی قابل‌پذیرش نخواهد بود و نمی‌توان به هیچ بهانه‌ای آن را ادامه داد اما در همان وسعت هم بی‌توجهی به معیشت این افراد امری است که نمی‌توان نسبت به آن بی‌توجه بود. منبع: یارا

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


ajax-loader