ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
- ۱۴ بهمن ۱۳۹۵ ساعت درج خبر:۱۷:۳۶
- بدون دیدگاه
روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: اتفاق به دو سال پیش بازمیگردد؛ ۱۱ صبح اول آذر سال ۹۳ در بروجرد. دانشآموز ۱۵ سالهای که مثل هرروز به مدرسه میرود و برای اینکه غیبتش را موجه کند، پدرش را هم با خود میبرد؛ غیبتی که حالا محمد آرزو میکند که کاش طولانیتر میشد و آن روز هم به مدرسه نمیرفت. اتفاق دو سال پیش برای محمد وقتی تلخ میشود که موقع خروج از مدرسه تصمیم میگیرد سرکلاس برود و پدرش را راهی خانه کند. محمد سر کلاس مینشیند ولی معلمش میگوید که باید از دفتر مدرسه نامه و اجازه بگیرد. از اینجا به بعد، روایت تلخ است؛ روایت تلخ میشود و محمد عصبانی، ناراحت یا هرچیزی که بتواند در خیال و رؤیایش، سرپوشی بگذارد برای کاری که نباید میکرد. چاقویی که زیر لباسش پنهان کرده را درمیآورد، شاهرگ معلمش را میزند و از مدرسه فرار میکند. محمد بیآنکه بداند کجا میرود، پا به فرار میگذارد؛ اولین واکنشی که شاید برای هر اشتباهی به ذهن آدم خطور کند؛ فرار. زندگی پنهانی جدیدش را شروع میکند، بیآنکه بداند، دیگر معلم فیزیکی نخواهد بود که سر کلاسش بنشیند و برای حضورش از دفتر مدرسه اجازه بگیرد. محمد به تهران میرسد و بهخاطر درگیری دیگری به کانون اصلاح و تربیت میرود و به شهرش بروجرد منتقل میشود. حالا دو سال از آن اتفاق گذشته و محمد دو سال بزرگتر شده است. حالش خوب نیست؛ زندگی برای او تلخ است و برای خانواده معلم، تلختر. حالا بعد از دو سال، حکم قصاصش آمده؛ حکمی که تأیید میکند زندگی برای محمد تمام شود؛ طوری که زندگی را برای معلمش تمام کرد اما حال محمد خوب نیست و نمیدانند با پایان زندگیاش، حال چند نفر دیگر بدتر میشود. «آقای خشخاشی بیگناه بود و من بیآنکه بفهمم کارم چه سرانجام تلخی دارد، مرگ او را رقم زدم؛ پشیمانم.» محمد، قتل معلمش را پذیرفت دانشآموز متهم به قتل به تهران گریخت و زندگی پنهانیاش را آغاز کرد اما در پایتخت پس از درگیری با پسری به کانون اصلاح و تربیت منتقل شد که در آنجا هویت واقعیاش مشخص و معلوم شد او همان دانشآموزی است که به اتهام قتل معلمش، تحت تعقیب پلیس است. برای تحقیقات به پلیس آگاهی لرستان منتقل شد و در بازجویی به قتل معلم فیزیک مدرسه اعتراف کرد و بعد از بازسازی صحنه قتل، روانه زندان شد. نوجوان متهم به قتل در شعبه اول دادگاه کیفری «یک» استان لرستان، محاکمه و با رأی قضات دادگاه به سه سال حبس و پرداخت دیه در حق اولیای دم محکوم شد که رأی با اعتراض خانواده مقتول به دیوانعالی کشور ارسال شد و قضات شعبه «۳۱» دیوانعالی کشور، حکم را نقض کردند و برای رسیدگی دوباره، پرونده به شعبه همعرض ارسال شد. متهم به قتل، از کانون اصلاح و تربیت برای محاکمه به شعبه دوم دادگاه کیفری «یک» استان لرستان منتقل شد. او اینبار هم قتل معلمش را پذیرفت و حتی صحنه جنایت را در مقابل قضات شعبه دوم دادگاه کیفری «یک» استان لرستان بازسازی کرد. این درحالی بود که پزشکی قانونی نظر داده بود، متهم مبتلا به جنون نبوده که رافع مسئولیت کیفری او شود زیرا او بعد از این جنایت و در زمانی کوتاه با فردی درگیر شده و او را نیز مورد ضربوجرح با شیشه قرارداده است اما پس از بررسی مجدد، بهخاطر مشکلات روحی و روانی محمد و مصرف انواع قرصهای آرامبخش در کانون اصلاح و تربیت، پزشکیقانونی، عدم رشد عقلی او را تأیید کرد. نقض حکم پزشکیقانونی سارا نجیمی، یکی از وکلای محمد کلهر، حکم مبنیبر قصاص نفس را تأیید کرده و میگوید: «متأسفانه حکم اعدام محمد، صحت دارد؛ این درحالی است که ما یکبار رأی گرفته بودیم و پزشکیقانونی، عدم رشد عقلی او را تأیید کرده بود. پرونده محمد شرایط متفاوتی با دیگر پروندههای قصاص دارد و متأسفانه درگیر مسائل قومیتی و قبیلهای شده است. واکنش آموزشوپرورش نیز بسیار ناعادلانه است؛ اینکه نمایندگان حقوقی آموزشوپرورش هم درخواست اشد مجازات برای یک عضو خود کنند، اصلا قابل درک نیست. این فقط معلم نیست که باید مورد حمایت آموزشوپرورش باشد بلکه دانشآموز هم عضوی از بدنه آموزشوپرورش است و باید از سوی این وزارتخانه مورد حمایت قرار گیرد.» نجیمی با اشاره به اینکه انتظار میرود آموزشوپرورش مسئولیت خود را دراینباره قبول کند، ادامه میدهد: «این کودک، چندینروز با خودش چاقو حمل میکرد و معلمان و ناظم هم متوجه بحران روحی او شده بودند اما هیچ اقدامی بهمنظور اینکه به این کودک کمک و او را به یک روانشناس معرفی کنند یا حداقل از خانوادهاش بخواهند نسبت به بچه حساسیت بیشتری نشان دهند، انجام ندادند. آنها کنترل نکردهاند که بچه با خودش چاقو به مدرسه نبرد حالا نیز درخواست اشد مجازات برای او دارند. انتظار میرود حالا که قانونگذار نسبت به کودکان زیر ١٨ سال، قوانین سهلتری را وضع کرده، آموزشوپرورش نیز در کنار حمایت از معلم از دانشآموزش هم حمایت کرده و پرونده را بهسمت مصالحه ببرد و خواستار بخشش از سوی اولیایدم شود، نه اینکه خودش هم درخواست قصاص کند.» وکیل محمد کلهر با اشاره به اینکه، پزشکیقانونی نداشتن رشد عقلی او را تأیید کرده و از طرفی حکم قصاص او تأیید شده است، میگوید: «با توجه به نظر پزشکی قانونی و داروهایی که محمد در کانون اصلاح و تربیت مصرف میکند، هیچکدام از شرایط ماده «۹۱» که حرمت عقل، عمل ارتکابی و… را تضمین میکند، ندارد و باید دادگاه تجدیدنظر برای او برگزار شود. از آنجایی که دادگاه تجدیدنظر علنی نیست، ما لایحه دفاعیه را میفرستیم تا بررسی شود و امید داریم که در حکم محمد، تجدیدنظر صورت گیرد زیرا با وجود این شرایط، حکم داده شده، درست نیست و غیرقانونی است.» او گفت: «باید برای دانشآموزان پروندههای شخصیتی تشکیل دهیم، باید نحوه برخورد و مواجهه با آنها و شیوههای کنترل خشم را به دانشآموزان یاد بدهیم. الان آموزشوپرورش باید این نکته را بررسی کنند که چرا باید یک دانشآموز ۱۵ساله، چاقو در دست بگیرد؟» دانشآموز جدا از بدنه آموزشوپرورش نیست در ماده «۹۱» قانون مجازات اسلامی آمده است: «در جرایم موجب حد یا قصاص، هر گاه افراد بالغ کمتر از ۱۸ سال، ماهیت جرم انجام شده یا حرمت آن را درک نکنند یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته باشد، حسب مورد با توجه به سن آنها به مجازاتهای پیشبینیشده در این فصل محکوم میشوند.» همچنین در تبصره این ماده به دادگاه اجازه داده شده برای تشخیص رشد و کمال عقل از نظر پزشکیقانونی یا از هر طریق دیگری استفاده کند. درست است که دادگاه، بزهکاری قاتل معلم را محرز دانسته ولی بهدلیل اینکه او کمتر از ۱۸ سال داشته (ظاهرا در زمان ارتکاب جرم، ۱۵ سال و ۱۱ ماهه بوده) و گواهی پزشکیقانونی، متهم را دارای اختلال روانی تشخیص داده و اظهار کرده که او دارای رشد و کمال عقلی نبوده است؛ بنابراین قضات دادگاه، متهم را مشمول ماده «۹۱» قانون مجازات اسلامی دانستهاند و در دادگاه بدوی، مجازات حد از این متهم ساقط شده و محکوم به پرداخت دیه شده است. پس از اعلام این حکم، نمایندگانی از آموزشوپرورش به آن اعتراض و اعلام کردند، فردی به یک معلم در کلاس حملهور شده و او را به قتل رسانده؛ بنابراین انجام این کار، مصداق اقدام علیه امنیت معلمان و جامعه است؛ علاوهبراین، سرنوشت خشخاشی در انتظار معلمانی همچون او است و صدور این حکم، چراغ سبزی برای فشار روی جامعه معلمان است؛ البته این نمایندگان ادعا میکردند که منظور ما اعدام این دانشآموز نیست ولی میشود مدت حبس را برای چنین اعمالی طولانیتر کرد. این درحالی است که طبق گفته وکیلان دادگستری، این اتفاق ناخواسته بوده و مشمول اقدام علیه امنیت نمیشود و باید با این اتفاق بهعنوان یک استثنا برخورد کنیم زیرا درحالحاضر در مدارس مشاهده نمیکنیم که معلمان احساس ناامنی کنند. مسئله دیگر نیز این است که آموزشوپرورش در این موضوع از هر دوطرف آسیب دید و نمیتوان دانشآموز را جدا از بدنه آموزشوپرورش لحاظ کرد. منبع: برترین ها رع/
دیدگاه ها