پارک راننده ها، یعنی پارکی که تنها و فقط برای استراحت رانند گان ماشین های عبوری سنگین و تریلرها و آنهم با اگر و مکر  ممکن است تحفه باشد.
با آنکه صبح پگاه بود و ملت در خواب شیرین و شکرین صبحگاهی در خواب خوش بودن و داشتند خواب های خوش میدیدند، اول شهادتین خود را خواندم بعد جانم را در کف دستم  گذاشته خطر کردم و با ترس و لرز و بیم و هراس، خود را از این سوی جاده پر خطر و پر تردد به آن سمت جاده یا خیابان و ساحل نجات رساندم!
سر و صدا و غرش ماشین های عین اجل معل تو جاده های حلقه زده دور  و اطراف این تحفه نطنز که آلودگی شدید صوتی به راه انداخته بودند نمی‌گذاشت صدای رادیو گوشی را بشنوم یا صدای صحبت تلفن را متوجه شوم!
 هر طرف چشم می انداختم دکل بود و کابل  هوایی برق و کلاغ هایی که مثل لاشخورها در  آسمان بالای سرم پرواز می‌کردند. ماندن جایز نبود… فلنگ را بستم و در رفتم و از آنجا دور شدم.
خدا بهم رحم کرد که جان سالم بدر بردم!!

شهروند برازجانی