true

ویژه های خبری

true
    امروز دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
دوشنبه‌های طنز و کاریکاتوری دشتستان بزرگ:  

دشتستان بزرگ- دی علی: یه روزی دی‌عواس و دی‌اکور ودی‌علی طبق معمول دم در جلسه داشتن و گپ گپ فوتبال بی؛ شگر خدا زنل کیچه پاک پرسپولیسی بیدن اما میریلشون و بچیل به غیر عَودی که بُنتیله ی دی‌عواس بی همه استقلالی بیدن!
یِ جُی وُ گوشم خاردِ بی که میره‌ی دی‌عواس پرسپولیسی‌یِ اما انگاری تقیه می‌کرد و بروز نمیدا؛ دی عواس گفت: تا کیلو مِج اَفتوپرستی بسونیم بشینیم سِی فوتبال کنیم؛ اما جاشه نداریم؛ شازو که تازه وُ رَه رسیده بی گفت: بیاین خونه ما؛ خوم تنهیم؛ دی عواس گفت: مج افتو پرسشم پُی مو.
زنل جَماویدن خونه‌ی شازو وفوتبالم شروع واوی؛ گلِ اولِ که پرسپولیس زه صدُی هُی کمک خونه‌ی دی‌عواس راساوی؛ پُی گلِ اولی، عواس اومه تا گوشِ عَودی تو دسشه؛ همیطر که گوش عَودی تو دسش بی گفت: مو نمیفهمم بوا چه اِشتویی تو تربیتِ عَودو کرده که از دِس ما خارجاویده؛ دی عواس گفت: چکار بچه داری؟ تلافی آتوِ تو دل ماتو در میاری؟ یکی دیه میخا پیل دراره؛ کتکشه بچه‌ی مو بایس بخاره؟ توهمی هیس و ویس بی که پرسپولیس یه گل دیه هم زه؛ حِلا زنل و عَودی که دلشون خاش بی گفتن: خو کمی خیالمون راحتاوی تا بریم خونه سری وُ لشکر شکست خارده بزنیم بینم!
دی‌اکور رَه و مث برق اومه گفت: میفهمین چنه؟ رفتم تا انگاری بند بُت اکور و بواش کردنه؛ توریشون مث جومه بازیکنل پرسپولیس سرخ بی؛ میترسم سکته کنن؛ دی‌علی هم ره وُ ره اومه گفت: علی و بواش ناف زمین ناده بیدن؛ دی عواسم گفت: عواس مانم مث لکه کانه افتاده بی کِر دیوار اما بواش بل الد بی؛ چه کنیم؟ کاریَم و دسمو ن ور نمیا؛ دی‌اکور گفت: حلا میره هیچا؛ بچیلمون از دس میرن؛ دی‌عواس گفت: بوی ریم سیاه؛ همی در ساعتم عودو سرکرده بی وُ پُرس که بازی چقه طول میکشه؟ استراحت وسط دونیمه چقه‌یِ؟ وقت اضافی چنه؟
دی‌عواس یکی زه پس گردنش و گفت: تو که هیچ سرت نویمو چه داری و مساوقه سی کردن؟ همی میخاسی کتک بار خوت کنی؟ از بعضی بوات و ککات هر تیمی بیدن تونم همو تیمی؛ شازو گفت: فیده ای نداره؛ سرچادراوین وسجاده پهن کنین؛ اول دو رکعت نماز حاجت بخونین؛ واکم که راضی نیسین اما سی نجات میره و بچتون دعا کنین؛ زنل سر کردن و نماز دعا و سلام و صلوات که خونه ی شازو واوی مث مَجِت؛ بنظر که دی علی دس تو دس دعای توسُلی‌یَم خوند؛ شاه زینب هم که جوگیراویده بی پاتیل شله زردی نذر کرد بعد یادش اومه تا میرش اصلا تیم نداره بچشم قدرش قاول نی که طرفدار تیم بو فقط دس تو دس پاتیل شله زردی ضرر کرد؛ خلاصه که خدا صداشونه اشنفت و کمکشون کرد؛ استقلال چار تا گل زه و برنده واوی؛ شازو گفت: خو جونِ بچیلتونِ نجات دادین؛ حالا چه کنیم و سراکو شرزنشتا؛ دی‌اکور گفت: زنگی بزنین دی سامی بینم کجایِ؛ شازو زنگ زه گفت: دی سامی تیممونم خو باخته؛ ما زهلمون سی محض بچیلمون ره نذر و نیاز کردیم؛ دی سامی گفت: نپه شما ای تشِ رو دادینه؛ گپ گپِ زنل و بیشه‌ی مازندرونه، فوتبال خو چی نی؛ ایسونم هیچ نگین تا کسی وم نفهمه که یه جُی هِسُم که پاکشون استقلالی‌ین؛ الهی شگر یادشون نی که مو پرسپولیسی‌م وگرنه کله م پس معرکه بی؛ ایسونم عاقل نشسمه تا وم نفهمن؛ شمانم هیچ نگین؛ نفس نکشین تا ای قرنم بگذره؛ نمیفهمم چه واوی؛ برنده بیدیما؛ یکشه طیفوناوی و گرد وگلوله واویدیم؛ شازو پس تلیفون سی دی سامی خوند:
زدست خود زدم شصتم بریدم
فراغت دادم ومحنت خریدم

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


ajax-loader